خیلی کوچیک بودم که پدرم رو از دست دادم و مادرم با انجام کارهای خدماتی تو منازل و کمپ های ترک اعتیاد سرپرستی من و خواهر و برادرم رو به عهده گرفت ،ما تو یه خونه اجاره ای تو محله های جنوب تهران زندگی میکنیم،مادرم سخت کار میکنه و همه آرزوش این هست که ما درس بخونیم و بتونه موفقیت ما رو ببینه اما خب تمام درامد مادرم صرف اجاره و هزینه های زندگی میشه و توان پرداخت هزینه های تحصیل مارو نداره...
خیلی کوچیک بودم که پدرم رو از دست دادم و مادرم با انجام کارهای خدماتی تو منازل و کمپ های ترک اعتیاد سرپرستی من و خواهر و برادرم رو به عهده گرفت ،ما تو یه خونه اجاره ای تو محله های جنوب تهران زندگی میکنیم،مادرم سخت کار میکنه و همه آرزوش این هست که ما درس بخونیم و بتونه موفقیت ما رو ببینه اما خب تمام درامد مادرم صرف اجاره و هزینه های زندگی میشه و توان پرداخت هزینه های تحصیل مارو نداره...
من و خواهرم از بچگی درس خون بودیم و خواهرم که حدودا یک سال و نیم از من بزرگتره با کمک موسسه تونست درس بخونه و کلاس کنکور بره و پارسال تو رشته فیزیک دانشگاه خوارزمی( روزانه) قبول شد ، برق چشم های مادرم وقتی این خبر رو شنید هیچ وقت یادم نمیره...
من هم سال بعد کنکور دارم و آرزوم اینه یه رشته خوب قبول بشم و بتونم خستگی تمام این سال ها رو برای مادرم جبران کنم و به همین دلیل احتیاج دارم تو کلاس های کنکور شرکت کنم و کتاب های تست تهیه کنم ...
همراهان همیشگی پیام امید با ما در تامین هزینه های تحصیل فاطمه همراه باشید تا رویای شیرین دانشگاه را برای او محقق سازیم.