شهریار عدل فرزند احمدحسین عدل و هما ضیاالملوک والی، در 14 بهمن سال 1322 در تهران به دنیا آمد. اجداد پدریش از اهالی تبریز و اجداد مادری از بسطام بودند.
تحصیلات ابتدایی و سه سال نخست دبیرستان خود را در تهران گذراند و از سال 1338 شمسی برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت.وی تحصیلات دانشگاهی خود را در مدرسه عالی علوم تاریخی در سوربن ادامه داد و همزمان تاریخ عمومی هنر، باستان شناسی مشرق زمین و تاریخ هنرهای دوره اسلامی را در مدرسه موزه لوور ادامه داد.
شهریار عدل ستون میراث فرهنگی ایران میراث فرهنگی
شهریار عدل فرزند احمدحسین عدل و هما ضیاالملوک والی، در 14 بهمن سال 1322 در تهران به دنیا آمد. اجداد پدریش از اهالی تبریز و اجداد مادری از بسطام بودند. . تحصیلات ابتدایی و سه سال نخست دبیرستان خود را در تهران گذراند و از سال 1338 شمسی برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت. وی تحصیلات دانشگاهی خود را در مدرسه عالی علوم تاریخی در سوربن ادامه داد و همزمان تاریخ عمومی هنر، باستان شناسی مشرق زمین و تاریخ هنرهای دوره اسلامی را در مدرسه موزه لوور ادامه داد.
او به مدرسه معماری پاریس - بوزوار نیز رفت. پس از آن دکترای خود را در رشته تاریخ ایران و آسیای میانه گرفت. موضوع رساله وی «فتوحات همایون» بود که تاریخ جنگ های شاه عباس در سال 1707 هجری در خراسان و فتح هرات است.
عدل، عضو موسسه ملی تحقیقات علمی فرانسه بود. او بخش عمده ای از جوانی اش را صرف میراث فرهنگی کرد و رویکردش نگاه به ایران بود. از مهم ترین اقدامات وی می توان آغاز ثبت جهان آثار ایران را مثال زد. وی مدیر تحقیقات در موسسه ملی پژوهش علمی فرانسه بود.
عدل در سال 1966 در یونسکو طرحی را تصویب کرد مبنی بر اینکه مطالعات و پژوهش در آسیای میانه مدنظر قرار گیرد. 10 سال بعد در سال 1976 مجمع عمومی یونسکو طرحی را به نام «طرح تدوین تاریخ تمدن های آسیای میانه» تصویب کرد. در آن زمان شش کشور افغانستان، هند، ایران، پاکستان، مغولستان و اتحاد جماهیر شوروی عضو تمام عیار این طرح بودند.
پس از انقلاب، دکتر ورجاوند، عدل را به عنوان نماینده ایران بار دیگر به این مجمع فرستاد. بنابراین او نه تنها برای دومین بار نماینده ایران شد بلکه از طرف همه کشورهای آسیای میانه، اروپا و آمریکا به ریاست کمیته بین المللی تدوین تاریخ نیز انتخاب شد. شهریار عدل در طول سال های گذشته ریاست این کمیته بین المللی را بر عهده داشت. او همچنین یکی از ارزیابان کمیته ملی یونسکو بود.
عدل به هزینه خود برای ثبت جهانی تخت جمشید، چغازنبیل و میدان نقش جهان اصفهان وارد عمل شد و موفق هم بود. او اوایل انقلاب به هزینه شخصی خود به دنبال میراث به تاراج رفته ایران رفت و برخی را با ارائه سند و مدارک کافی و به یاری سازمان میراث فرهنگی به ایران برگرداند. دکتر عدل در سال 1361 توانست سه قطعه فیلم کوتاه از مظفرالدین شاه در آرشیو عکس های کاخ گلستان پیدا کند. یکی از فیلم های نخستین کارگردان زن جهان، با موضوع افسانه فاوست که توسط مظفرالدین شاه خریداری شده بود در کاخ گلستان را یافت با این اقدام مظفر الدین شاه تنها نسخه با دست رنگ شده این فیلم در مالکیت دولت ایران قرار گرفت. کپی برداری از این فیلم صدمه دیده با مشقت بسیار در زمان بسیار طولانی زیر نظر مرکز ملی سینمای فرانسه که از زیرمجموعه های وزارت فرهنگ آن کشور است و مسئولیت بازیافت فیلم های قدیمی فرانسه را به عهده دارد، انجام شده است.
در 13 مهر 1388 (5 اکتبر 2009 میلادی) در مقر سازمان یونسکو در پاریس و همزمان با آغاز تشکیل مجمع عمومی سالانه کشورهای عضو یونسکو، مدال فرهنگ جهانی این سازمان با نام «پنج قاره» به عدل اهدا شد. از عدل تا به حال مقالاتی در مورد تاریخ و جغرافیای تاریخی و آثار کومس (سمنان کنونی)، نقاشان و صورتگران دوره صفوی، آثار تاریخی خراسان و شهر زوزن، تاریخ عکاسی و سینما در ایران منتشر شده است.
شهریار عدل در گفت وگو با مجله بخارا به اظهار نظر درباره «جهان ایرانی» پرداخته بود. وی معتقد بود: این موضوع باید روشن شود که ایران در چارچوب مرزهای فعلی یک چیز است و ایران در بُعد فرهنگی، یعنی جهان ایرانی و تمدن و استمرارش در تاریخ، یک موضوع دیگر که لزوماً قابل انطباق نیستند. این «جهان ایرانی» لزوماً قابل انطباق با ایران «درون مرزی» و «برون مرزی» که بُعد سیاسی هم دارد نیست. ایران کنونی یک بخشی از «ایران فرهنگی» است، این امر باید به ایرانی های «درون مرزی» که عادت ندارند به این مسائل فکر کنند تفهیم شود.
ایرانی ها و بخصوص تهرانی ها، فکر می کنند که ایران کنونی ناف دنیاست و تهران، ایران است. این دید درست نیست. نه تنها تهران، ایران نیست بلکه در ماورای این ایران، ایران فرهنگی هست. مرزهای فعلی ایران صد سال دارند. ایران فرهنگی، به آن معنایی که برای ما دارد، مجموعه ای است که در طول زمان می تواند بزرگ و کوچک شود. ممکن است جهان ایرانی در یک محیطی باشد که به طور خاص ایرانی نباشد. مثلاً هند در قرن شانزدهم میلادی - قرن 10 هجری - یکی از مراکز بزرگ جهان ایرانی به حساب می آید ولی بخشی از ایران نیست.
تاجیکستان کنونی که از ارکان جهان ایرانی است، اما امپراطوری عثمانی در قرن شانزدهم میلادی هم از خیلی جهات - به ویژه ادبی - به جهان ایرانی تعلق دارد. پادشاهان ازبک هم که خود را بیشتر از دیگران در رأس جهان ایرانی و البته «تورانی» می دیدند، به طوری که سلاطین شیبانی، چه خود شیبک خان و چه عبداللّه خان، به نخستین پادشاهان صفویه می گفتند که اصلاً شما چه کاره اید؟ چه کار می کنید؟ و آنجا – ایران - به شما مربوط نیست. برگردید سر قبر جدتان - شیخ صفی الدین اردبیلی - و خادم او باشید. این در حالی است که خودشان شاه ازبک و ترک هستند. دیدهایی که ناسیونالیسم اروپایی از نیمه دوم قرن نوزدهم به مرور وارد ایران دوره قاجار و ادوار بعد کرد و ایرانی های امروز را به وجود آورد همیشه با حقایق تاریخی وفق نمی دهد.
محدوده فرهنگی ایران، فرای ایران امروز شناخته شده است و در واقع قبض و بسط هایی که در مرزها پیش آمد. ایران، مثلاً در دوران هخامنشی، ده برابر مساحت امروز را داشته است. توجه داشته باشید که ایران دوره هخامنشی یک حکومت سیاسی است که محدوده آن حکومت سیاسی لزوماً با حوزه فرهنگی جفت نمی شود. حکومت ایران در مصر یک حکومت سیاسی است، ولی مصر بخشی از جهان فرهنگی ایرانی نیست، اما جزء مرزهای سیاسی شاهنشاهی ایران بوده است. همچنین آن بخش هایی از یونان که از امپراطوری هخامنشی هستند از نظر سیاسی با ایران هستند، ولی از نظر فرهنگی نیستند. برعکس، هند که یکی از بزرگترین تمدن های جهان است، می تواند در عین اینکه از بالاترین تمدن های دنیاست، در عین حال در یک دوره از زمان، بخشی از جهان فرهنگی ایران نیز باشد؛ مثل زمان امپراطوری مغول ها یا گورکانیان هند.
به این مسائل باید توجه کرد؛ بخصوص باید به هموطنان گفت تعلق به فرهنگ ایران داشتن، اشرافیت به ایرانی کنونی و حالیه نسبت به هراتی، سمرقندی یا کسی که در دوشنبه یا سایر نقاط تاجیکستان است نمی بخشد. این را باید تهرانی های امروز در سرشان بکنند و به یاد داشته باشند، رودکی زادۀ تهران نیست و اگر زنده بود امروز پاسپورت ازبکی داشت یا تاجیک به حساب می آمد. بلخی ها پاسپورت افغانستانی داشتند و جامی هم افغانستانی از آب درمی آمد و مولوی با پاسپورت ترک ها سفر می کرد. ایرانی های کنونی باید این مسائل را بدانند و درک کنند.
ایرانی های کنونی می گویند فلان جا و فلان جا متعلق به ماست، در حالی که این برداشت غلط است؛ هرات مال تو نیست؛ تو و هراتی هر دو مال یک فرهنگ هستید. تو و هراتی یا دیگر جاهایی که در فراسوی مرزهای سیاسی امروز ایران است، هر دو مال یک فرهنگ و متعلق به یک درخت هستید، شاخه ها و میوه های یک درخت هستید و کسی به کسی اشرافیت ندارد. این یک مسأله ای است که باید ایرانی های امروز بفهمند ولی در فهم آن هم خیلی مشکل دارند.
شهریار عدل در 31خرداد 1394به دلیل ایست قلبی در شهر پاریس درگذشت. در ابتدا مقرر بود که پیکرش پس از انتقال به تهران، در قطعه نام آوران بهشت زهرا به خاک سپرده شود. ولی در روز یکشنبه 7تیر 1394در مراسم تشییع جنازه وی که در محوطه موزه ملی ایران صورت گرفت، صبح روز دوشنبه 8تیرماه 1394پیکر شهریار عدل در قطعه نام آوران بهشت زهرا دفن شد.
نامشان جاوید .
منابع
درباره جهان ایرانی - گفتگو با شهریار عدل». مجله بخارا» _ داستان ثبت تخت جمشید، نقش جهان و چغازنبیل در یونسکو». مجله بخارا»_ بازمانده ای از صفویه»خبرگزاری میراث فرهنگی»
با عضویت در خبرنامه پیـام امیـد از طریق ایمیل یا موبایل می توانید از برگزاری کمپین های کمک رسانی و رویدادها ما با خبر شوید
وب سایت پیام امید چارچوبی را برای جمع آوری کمک های مردمی و اعطای آن به نیازمندان فراهم می آورد. با پیام امید خیرین کمک های خود را به دست نیازمندان واقعی می رسانند. کمک های کوچک شما در کنار پیام امید نیازهای بزرگی را برآورده می کند