سیما رئیسی 30 ساله از دختران موفق ایرانی است که با وجود بیماری چشمی و درنهایت از دست دادن بینایی ، تا مقطع دکترای علوم سیاسی ادامه تحصیل داده و حالا یکی از زنان تأثیرگذار استان سیستان وبلوچستان است. استانی که بیشترین آمار بی سوادی را دارد و درس خواندن زنان هم در آن با مشکلات زیادی همراه است. تأثیرگذاری او نه فقط به خاطر ادامه تحصیل تا مقطع دکترا، نه فقط به خاطر فعالیت های فرهنگی و اجتماعی در حوزه زنان و معلولان بلکه ...
سیما رئیسی بیماری چشمی دکترای علوم سیاسی زنان تأثیرگذار
سیما رئیسی 30 ساله از دختران موفق ایرانی است که با وجود بیماری چشمی و درنهایت از دست دادن بینایی ، تا مقطع دکترای علوم سیاسی ادامه تحصیل داده و حالا یکی از زنان تأثیرگذار استان سیستان وبلوچستان است. استانی که بیشترین آمار بی سوادی را دارد و درس خواندن زنان هم در آن با مشکلات زیادی همراه است. تأثیرگذاری او نه فقط به خاطر ادامه تحصیل تا مقطع دکترا، نه فقط به خاطر فعالیت های فرهنگی و اجتماعی در حوزه زنان و معلولان و نه فقط به دلیل نابینا بودنش است، بلکه روحیه، سرسختی مدام برای کنار زدن طعنه ها و نباید ها، برای نادیده گرفتن تمام کسانی که بینا بودند، اما موفقیت را از او دور می دیدند و برای رسیدن به جایگاهی که حالا تحسین همگان را با خود به همراه دارد
از بدو تولد دچار بیماری آب سیاه چشمی بود. این بیماری به دلیل بالارفتن فشار داخل چشم ایجاد می شود و باعث لرزش و تکان خوردن دایمی چشم ها می شود. ضعف عملکرد چشم هایش باعث شده بود نتواند درس ها را یاد بگیرد و در همان کلاس اول بود که معلم ها نتوانستند به او خواندن و نوشتن یاد دهند. تا آن زمان هم کسی مشابه با شرایط سیما به مدرسه نیامده بود و معلم ها در این زمینه هیچ اطلاعی نداشتند؛ در محل زندگی ایشان، نابینایان را مثل عقب مانده های ذهنی می دانستند و حق تحصیل را برایشان قایل نیستند، خصوصا زمان کودکی سیما این فرهنگ بیشتر از الان وجود داشت. معلم ها هم به خاطر تأثیر همین فرهنگ سیما را عقب مانده می دانستند و به پدر و مادرم او می گفتند که دخترتان را به مدرسه استثنایی ها ببرید.
سه سال نخست دبستان را در مدرسه استثنایی گذراند، اما خوشبختانه آن زمان کتاب های مدرسه عادی با مدرسه استثنایی تفاوتی نداشت. با کمک معلم دلسوز ( هوشنگ آبیار ) که وقت خیلی زیادی برای او می گذاشت و در خانه هم معلم خصوصی اش شده بود توانست چهارم دبستان را در مدرسه عادی بگذراند و بعد از آن تا پایان دوران تحصیل کنار بچه های عادی درس بخواند، البته همان کلاس چهارم هم معلمش او را به عنوان دانش آموز خود نمی پذیرفت. تا این که یک روز مسأله ریاضی را زودتر از بقیه بچه ها حل کرد و به این ترتیب توانست خود را به او نشان دهد.
به این دلیل که روند درمان دیر آغاز شد، عمق بیماری او بیشتر شد، تا این که سال دوم راهنمایی به خاطر بالارفتن فشار داخلی چشم هایش، بینایی یک چشم را به طور کامل از دست داداما توانست با دید یک چشم دیپلم خود را بگیرد.
او در 18 سالگی و بعد از امتحان کنکور بینایی خود را از دست داده است: «وقتی کنکور دادم و انتخاب رشته کردم، هنوز نابینا نشده بودم. شهریور همان سال بینایی ام را از دست دادم»
به دلیل شک و استرس و فشار زیادی که در اثر دیدن نتایج کنکور سراسری به چشم او آماده بود متاسفانه بینایی چشم دیگر خود را نیز به طور کامل از دست داد و تنها در حد تشخیص روز از شب بینایی داشت بعد از این اتفاق سه هفته|، در شوک و اندوه برای او گذشت اگرچه در دانشگاه سراسری قبول نشده بود، اما در دانشگاه آزاد رشته ی علوم سیاسی ، همان رشته ای که از دوران کودکی مورد علاقه ی او بود در دانشگاه زاهدان قبول شد. هر چند خانواده به این دلیل که نگران شرایط جسمی او بودند، حتی اجازه نمی دادند نتایج کنکور آزاد را ببیند و البته با رفتن او به زاهدان مخالف بودند، اما درنهایت با پافشاری و اصرار سیما بر روی خواسته ی خود و با شرط اینکه اگر در ترم اول در درسی قبول نشود از ادامه تحصیل کناره میگیرد ، دانشجوی رشته علوم سیاسی دانشگاه زاهدان شد.
از آنجایی که پدر سیما از افراد سرشناس چابهار بود و با وجود تمام سنت ها و باورهای غلط در مورد جایگاه بانوان و مخالفت تحصیل دختران ، همیشه در همه مراحل تحصیل فرزندان خود را همراهی کرده است. حتی خواهر بزرگتر سیما در چنین شرایط محیطی و فرهنگی برای ادامه ی تحصیل در رشته ی داروسازی راهی هندوستان شد . درواقع خانواده ی سیما با بخشی از سنت که مخالف تحصیل دختران بود، کنار آمده بود، اما هنوز نگاه های مردم و حرف هایی که پشت سرش می گفتند، عاملی بود که خانواده ی او را برای ادامه تحصیل سیما در زاهدان دچار تردید کند.
"چطور یک دختر نابینا می تواند از پس خودش در یک شهر دیگر بربیاید. چرا باید یک دختر نابینا ادامه تحصیل دهد ، اگر به شهر دیگری بروی برای دیگران دردسر ایجاد می کند. چطور می خواهد با این وضع از خانواده دور شود .. "
با تمام سختی ها و مشکلات او دست از تلاش و مقابله با سنت های غلط و مشکلاتی که بخاطر نابیناایش داشت پشت سر گذاشت و به عنوان اولین زن بلوچ که دکترای علوم سیاسی دارد توانست تا حدودی راه را ی نابینایان و معلوانی که مشتاق ادامه تحصیل و پیشرفت علمی هستند باز کرد .
نخستین کاری که کرد عضویت در کمیسیون بانوان فرمانداری چابهار بود. تقریبا یک سال در قسمت روابط عمومی آن جا فعالیت می کرد و در تمامی جلسه ها حضور فعال داشت. درحال حاضر هم مدیرعامل انجمن نابینایان چابهارمی باشد و مهمترین برنامه ای که برای آنها در نظر دارد، بالا بردن سطح سوادشان است. بخش دیگری از فعالیت هایش این است که سعی می کند در جمع مردها بیشتر حاضر شود. جمع هایی که هیچ زنی را راه نمی دهند و عادت ندارند که زن را در بین خودشان ببینند.برای حضور او در جوامع مردها پدر سیما نقش اساسی را بازی می کند از آنجایی که سیما تحصیلاتش در حوزه ی علوم سیاسی می باشد پدر ایشان از این امتیاز سیما برای حضور در جلسات و بیان دیدگاهایش در حوزه های مختلف استفاد می کند و بستر حضور ایشان را در جوامعی که حضور بانوان را نمی پذیرند فراهم نموده است .
فعالیت های علمی ایشان در چند دسته قرار می گیرد. بخش نخست مربوط به رشته تحصیلی ایشان می باشد که جامعه شناسی سیاسی است و بخش دوم بنابر علاقه ی شخصی ایشان پژوهش های میدانی و تاریخی درباره ضرب المثل های مردم بلوچ، فرهنگ بلوچ، جایگاه زن بلوچ و… است. ایشان برای دانستن ریشه ی ضرب المثل ها سراغ مردم می روند و با پیرها و سالمند ها که فسلفه این مثال ها را می دانند، حرف می زنند. کانال تلگرامی هم به نام «سیمای آگاهی» دارند که نتایج این فعالیت های علمی را به صورت مقاله، تحلیل، یادداشت و … در آن به اشتراک می گذارند، ایشان از نرم افزارهای کمکی و گویا برای تبدیل متن به صوت استفاده می کنند.
یکی از فرهنگ های بسیار غلط در سیستان وبلوچستان این است که مردم بلوچ مشکل جسمی را با مشکل ذهنی برابر می دانند. به تمام کسانی که مشکل جسمی دارند به چشم عقب مانده ذهنی نگاه می کنند و مانع حضور فعال آنها در اجتماع می شوند. در چابهار همچون بسیاری از شهرها، دخترها و پسرهای نوجوان زیادی هستند که با تمام وجود می خواهند درس بخوانند و پیشرفت کنند، اما نه امکاناتی برای تحصیل شان وجود دارد و نه جامعه پذیرای شان است. سیما می خواهد صدای مطالبه گری آنها باشد و بگوید همان طور که سیما رئیسی توانست درس بخواند، بقیه افراد معلول و نابینا هم می توانند. از طرفی تلاش می کنند در انجمن نابینایان چابهار با جلب حمایت های مردمی و بهزیستی فعالیت های موثری برای قراردادن افراد نابینا در شرایط تحصیل انجام دهند همچنین ایشان در حوزه ی محیط زیست نیز فعالیت دارند .
یکی از بزرگترین آرزوهای ایشان تدریس در دانشگاه زاهدان است. بعد از آن می خواهند دامنه پژوهش هایشان را در حوزه زنان و معلولان گسترده تر کنند، همچنین در حوزه جامعه شناسی سیاسی که رشته تحصیلی ایشان می باشد نیز سعی می کنند مقالات قابل قبولی را ارائه دهند. به این دلیل که نمی خواهند هیچ وقت از فضای تحصیل و کسب علم دور شوند، می خواهند از این ابزار برای تأثیرگذاری بیشتر استفاده کنند.
منابع: مقاله آوا فوشریان در شهروند با اندکی تلخیص _ سایت خبری مکران
با عضویت در خبرنامه پیـام امیـد از طریق ایمیل یا موبایل می توانید از برگزاری کمپین های کمک رسانی و رویدادها ما با خبر شوید
وب سایت پیام امید چارچوبی را برای جمع آوری کمک های مردمی و اعطای آن به نیازمندان فراهم می آورد. با پیام امید خیرین کمک های خود را به دست نیازمندان واقعی می رسانند. کمک های کوچک شما در کنار پیام امید نیازهای بزرگی را برآورده می کند